تعادل به اصطلاح ساختاری دولت عمومی با هدف از بین بردن تأثیر چرخه اقتصادی و اقدامات یک طرفه ، مانند هزینه های بازپرداخت بانکی ، اندازه گیری موقعیت "اساسی" بودجه را اندازه گیری می کند. این نقش اساسی در طراحی استراتژی های ادغام مالی در اتحادیه اروپا دارد (در پایان به ضمیمه مراجعه کنید).
در اواخر ماه سپتامبر ، گزارشی در WSJ نشان می دهد که روش محاسبه تعادل ساختاری ممکن است مورد بررسی قرار گیرد تا آن را معقول تر کند ، که این امر باعث کاهش ریاضت در کشورهای سخت اروپایی نیز می شود. این پیشنهاد چند روز بعد رد شد ، اما بحث در مورد روش شناسی و تأثیر آن بر سیاست مالی واقعی مطمئناً به زودی باز خواهد گشت. بگذارید سعی کنم موضوعات اصلی را به روشی ساده توضیح دهم و نشان دهم و یک انتقاد کلی تر از محاسبه شکاف خروجی (تفاوت بین خروجی واقعی و بالقوه) ، که اصلی ترین ورودی برای محاسبات تعادل ساختاری است ، تدوین کنم. همچنین ، من یک گزینه جایگزین را پیشنهاد می کنم.
تعادل ساختاری یک مفهوم بصری است. این تعادل بودجه است که از اثرات موقتی پاک شده است: تأثیر چرخه اقتصادی و اقدامات بودجه یک طرفه. به عنوان مثال ، در یک رکود عمیق درآمدهای مالیاتی کوچکتر است و مخارج سود بیکاری بزرگتر است ، اما هنگامی که اقتصاد به سطح بالقوه بازده باز می گردد ، هم درآمد مالیاتی و هم هزینه های سود بیکاری به حالت عادی باز می گردند. همچنین ، در یک سال معین ، اقدامات بودجه یک طرفه ، مانند وثیقه بانک ها ، می تواند کسری واقعی را بزرگ کند ، یا مالیات موقت می تواند بودجه را بهتر جلوه دهد.
هرچند شهود ساده است ، تعادل ساختاری قابل مشاهده نیست و برآورد آن حاکی از مشکلات ، عدم قطعیت ها و اختلافات است ، زیرا نیاز به تعیین کمیت دارد:
(الف) خروجی بالقوه ، یعنی خروجی که در صورت استفاده از تمام منابع در سطح پایدار طولانی مدت آنها می تواند تولید شود. شکاف بین واقعی و پتانسیل شکاف خروجی است.
(ب) تأثیر شکاف خروجی بر تراز بودجه. وت
ج) اقدامات بودجه یک طرفه و تأثیر آنها بر تراز بودجه.
از این تعداد ، اندازه گیری خروجی بالقوه بحث برانگیزترین است ، اگرچه دو کار دیگر نیز آسان نیست. روش خروجی بالقوه مورد استفاده در اتحادیه اروپا بر اساس یک عملکرد تولید است که از سه ورودی اصلی استفاده می کند: سرمایه ، نیروی کار و بهره وری کل. برای محاسبه خروجی بالقوه ، فرضیات اصلی زیر انجام می شود:
- سرمایه: از سهام سرمایه واقعی (به طور معمول به عنوان سرمایه گذاری های انباشته شده کمتر استهلاک استفاده می شود) استفاده می شود.
- نیروی کار: پس از شناسایی عرضه نیروی کار ، اندازه گیری نرخ بیکاری "تعادل" ، به اصطلاح NAWRU (نرخ دستمزد غیر شغلی بیکاری) برای برآورد سطح پایدار اشتغال استفاده می شود. نورو با یک تکنیک آماری تخمین زده می شود.
- بهره وری کل فاکتور: داده های واقعی در مورد بهره وری به طور مستقیم قابل مشاهده نیست. در عوض ، پس از در نظر گرفتن سهم سرمایه و نیروی کار به خروجی واقعی ، به عنوان یک باقیمانده اندازه گیری می شود ، که به طور معمول منجر به یک سری زمانی بی ثبات برای بهره وری می شود. برای محاسبه خروجی بالقوه ، فرض بر این است که بهره وری در طول یک مسیر صاف و یک روش آماری (در ابتدا فیلتر Hodrick-Prescott ، تغییر می کند ، در حالی که از سال 2010 از یک مدل اجزای بدون نظارت) برای تنظیم داده های واقعی با این مفهوم صافی استفاده می شود.
هر سه فرض مشکل ساز هستند.
قبل از بحران ، ظرفیت های فیزیکی قابل توجهی در بخش هایی ساخته شده بود که ثابت می کردند مانند بخش ساخت و ساز ناپایدار هستند. انتقال سرمایه فیزیکی از یک بخش به بخش دیگر همیشه آسان نیست ، به عنوان مثالاز جرثقیل برای ساخت تلفن های هوشمند استفاده نمی شود. بنابراین ، برخی از ظرفیت های ساخته شده قبل از بحران نباید هنگام برآورد عوامل تولید در سطح پایدار طولانی مدت آنها در نظر گرفته شود. خبر خوب این است که گروه کاری GAP خروجی اتحادیه اروپا در حال کار بر روی تجدید نظر در روش شناسی برای در نظر گرفتن بهتر مؤلفه پایدار سرمایه است (به صفحه 7 و بخش 4 مقاله روش شناختی که در بالا گفته شد).
موضوعی که امروزه بیشترین توجه را به خود جلب می کند ، روش تخمین NAWRU است. در مورد اسپانیا ، پیش بینی NAWRU برای سال 2013 به اندازه 23. 7 ٪ است ، نشان می دهد که اشتغال واقعی نزدیک به پتانسیل است (زیرا پیش بینی نرخ بیکاری 27 ٪ است - شکل 1 را ببینید). پیش بینی های سال 2014 حاکی از آن است که این دو شاخص حتی به یکدیگر نزدیکتر خواهند بود: پیش بینی Nawru 25. 9 ٪ است ، در حالی که پیش بینی نرخ بیکاری 26. 4 ٪ است. برای ایرلند انتظار می رود نرخ بیکاری واقعی در سال 2014 زیر تخمین NAWRU قرار بگیرد ، و این نشان می دهد که "اشتغال بیش از حد" وجود خواهد داشت.
به عبارت دیگر ، تقریباً همه افراد بیکار از منظر پتانسیل تولید اقتصاد بی فایده تلقی می شوند. این در واقع عجیب است ، حتی اگر استفاده از همه کارگران سابق ساختمانی در سایر بخش های دیگر در سالهای آینده دشوار باشد.
اگر نرخ بیکاری واقعی نزدیک به NAWRU باشد، اشتغال واقعی نزدیک به پتانسیل است و در نتیجه خروجی واقعی نیز نزدیک به پتانسیل است، یعنی شکاف تولیدی کوچک است. اگر شکاف تولید کوچک باشد، تراز بودجه ساختاری نزدیک به تراز بودجه واقعی است و بنابراین کسری بودجه واقعی بزرگ به معنای کسری ساختاری مشابه است. به نوبه خود، طبق قوانین مالی اتحادیه اروپا، کسری ساختاری بزرگ تخمین زده شده نیاز به یکپارچگی مالی زیادی دارد.
اما یک NAWRU بسیار کمتر از نرخ واقعی بیکاری نشان می دهد که نیروی کار استفاده نشده زیادی در اقتصاد وجود دارد و بنابراین تولید بالقوه بسیار بیشتر از تولید واقعی است، یعنی شکاف تولید منفی زیاد است. در این صورت، تراز ساختاری بسیار بهتر از تراز واقعی بودجه است که به معنای کاهش نیازهای تلفیق مالی است.
بنابراین، نتایج برآورد NAWRU پیامدهایی برای استراتژی های تعدیل مالی دارد.
یک مشکل عمده با روش NAWRU این است که دیدگاه در مورد سهم افراد بیکار "بی فایده" می تواند همراه با تجدید نظر در پیش بینی نرخ بیکاری تجدید نظر شود. مورد لتونی در این زمینه روشنگر است (شکل 1): اجازه دهید دو مورد را برجسته کنم. اول، در آوریل 2007، NAWRU در سال 2007 در 6. 3٪ دیده شد و پیش بینی شد که به 4. 9٪ در سال 2008 و حتی بعد از آن کاهش یابد. اما اکنون (بر اساس پیشبینی می 2013 کمیسیون) NAWRU در سال 2007 11. 4% تخمین زده میشود در حالی که برآورد NAWRU در سال 2008 11. 8% است. دوم، در آوریل 2010، افزایش عظیم در نرخ واقعی بیکاری، روش شناسی را به این نتیجه رساند که NAWRU به سطح بالایی افزایش یافته است و پیش بینی می شد که حتی بیشتر از این نیز افزایش یابد و تا سال 2011 به 19. 4 درصد برسد. اما بعدها، زمانی که نرخ بیکاری کاهش یافت.(که اتفاقاً تا حدودی نتیجه مهاجرت افراد بیکار بود)، برآوردهای NAWRU برای گذشته و پیش بینی های آینده به طور قابل توجهی به سمت پایین بازنگری شد. در حال حاضر، برآورد NAWRU 2011 13. 8٪ است.
شکل 1: برآورد و پیش بینی NAWRU در تاریخ های مختلف و نرخ واقعی بیکاری، 1995-2014
منبع: انواع پیشبینیهای اقتصادی فصل بهار کمیسیون اروپا. توجه: مقادیر 2013-2014 نرخ بیکاری از پیش بینی کمیسیون منتشر شده در ماه مه 2013 است. برای NAWRU، ما تخمین های انجام شده در بهارهای 2007، 2010 و 2013 را گزارش می کنیم. دو نقطه داده آخر هر دوره تخمین NAWRUدر آن زمان پیش بینی می شود.
همانطور که در بالا گفته شد ، در روش اتحادیه اروپا فرض شده است که TFP در یک مسیر صاف توسعه می یابد. هنگام محاسبه سری زمانی صاف TFP ، پیش بینی ها نیز به حساب می آیند: در میان دیگران ، پیش بینی های تولید ناخالص داخلی ، نیروی کار (از جمله NAWRU) و سرمایه (سرمایه گذاری) برای پیش بینی TFP. یک مشکل عمده ناپایداری تخمین ها در پایان دوره نمونه است که در مستندات رسمی روش خروجی بالقوه نیز شناخته شده است. وقتی به عنوان مثالپیش بینی به نظر می رسد بسیار خوش بین است و از این طریق TFP واقعی از آنچه پیش بینی شده کوچکتر است ، فرض صافی دلالت بر این خواهد داشت که TFP برای سالهای اولیه نیز به سمت پایین تجدید نظر می شود. این به نوبه خود برآوردهای خروجی بالقوه رو به پایین را تجدید نظر می کند. این مشکل دلیل اصلی جایگزینی فیلتر Hodrick-Prescott با یک مدل اجزای بدون نظارت در سال 2010 بود ، اما در گذشته اصلاحات عمده ای انجام شده است و باید دید که آیا روش جدید برای ورود جدید قوی تر خواهد بودداده ها.
حال بیایید ببینیم که چگونه تخمین ها و پیش بینی های خروجی بالقوه تغییر کرده اند (شکل 2).
شکل 2: برآورد و پیش بینی های خروجی بالقوه در تاریخ های مختلف و تولید ناخالص داخلی واقعی ، 2000-2014
منبع: شراب های مختلف پیش بینی های اقتصادی بهاری کمیسیون اروپا. توجه: مقادیر تولید ناخالص داخلی واقعی 2013-14 از پیش بینی کمیسیون منتشر شده در ماه مه 2013 است. برای تولید ناخالص داخلی بالقوه ، ما از برآورد شکاف خروجی ساخته شده در چشمه های 2007 ، 2010 و 2013 استفاده کردیم و خروجی بالقوه را با استفاده از جدیدترین داده ها محاسبه کردیمتولید ناخالص داخلی واقعی و تخمین شکاف خروجی. بدین ترتیب ، تجدید نظر در داده های تولید ناخالص داخلی واقعی بر برآوردهای احتمالی خروجی که ما نشان می دهیم تأثیر نمی گذارد ، بلکه فقط اصلاحات تخمین های شکاف خروجی است. دو نقطه داده آخر هر پرنعمت از برآوردهای خروجی بالقوه پیش بینی شده در آن زمان است.
شکل 2 نشان می دهد که در برآوردهای خروجی بالقوه ، تجدید نظر عمده وجود دارد. به عنوان مثال ، برآوردهای بهار 2007 گزارش داد که تولید ناخالص داخلی ایرلندی و اسپانیایی در سال 2005-2007 از پتانسیل پایین تر است (و پیش بینی می شود در سال 2008 نیز زیر پتانسیل بماند). در مقابل ، برآورد بهار 2013 نشان می دهد که در سال 2007 خروجی ایرلندی 4 ٪ بالاتر از پتانسیل بود ، در حالی که در اسپانیا شکاف خروجی 2 ٪ بود. حتی تجدید نظر های بزرگتر برای لتونی انجام شد: در بهار 2007 ، شکاف خروجی 2007 حدود 1 ٪ تخمین زده شد ، در حالی که در سال 2009-2012 تخمین شکاف خروجی 2007 حدود 14-15 ٪ بود. پیش بینی بهار سال 2013 تخمین شکاف خروجی 2007 را به 11 ٪ کاهش داد: هنوز هم ، بیش از 11 برابر برآورد زمان واقعی در سال 2007.
به طور خلاصه ، روش اتحادیه اروپا برای برآورد خروجی بالقوه دارای اشکالاتی جدی است - و از آنجا که از این روش برای برآورد تعادل بودجه ساختاری استفاده می شود ، عدم اطمینان در برآورد خروجی بالقوه می تواند پیامدهایی برای نیازهای تنظیم مالی در طول SGP و جمع آوری مالی داشته باشد. این خوب به نظر نمی رسد.
من می خواهم یک جایگزین ارائه دهم. یکی از دلایل عدم توانایی روش اتحادیه اروپا برای شناسایی صحیح چرخه اقتصادی در زمان واقعی این است که فقط بر رابطه بین شکاف خروجی و تنش های بازار کار از طریق NAWRU متمرکز است. در حالی که در یک اقتصاد بزرگ و بسته چنین رابطه ای ممکن است تأثیر شکاف خروجی را به خوبی توصیف کند ، مطمئناً برای اقتصادهای باز کوچک کافی نیست. در اقتصادهای اخیر ، بخش اعظم تقاضای اضافی (یعنی شکاف خروجی مثبت) با تعادل تجارت جذب می شود و این در واقع در یونان ، ایرلند ، لتونی و اسپانیا اتفاق افتاده است: قبل از بحران ، تعادل تجارت در این کشورها به سرعت بدتر می شود. با آندروس سیمون ، همکار سابق من در بانک مرکزی مجارستان ، ما در حال حاضر روی مدلی از خروجی بالقوه کار می کنیم که این اثر را شامل می شود. مراقب مقاله ما در ماه های آینده باشید.
* عنوان این پست ادای احترام به اواخر گور واداس ، همکار بزرگ و همکار سابق من در بانک مرکزی مجارستان است که چندین مقاله را در مورد موضوعات مرتبط نوشت ، از جمله یک مقاله 2005 با همزمان با Gábor P. Kiss با عنوان"توجه داشته باشید شکاف - مقایسه بین المللی تنظیم چرخه ای بودجه"
ضمیمه: نقش اصلی مانده بودجه ساختاری در چارچوب مدیریت مالی اتحادیه اروپا:
- پیمان پایداری و رشد (SGP) تلاش تثبیت مالی را از نظر تعادل ساختاری که یک کشور تحت روش کسری بیش از حد (EDP) باید انجام دهد ، تعریف می کند: حداقل 0. 5 ٪ از تنظیم مالی تولید ناخالص داخلی در سال و حتی بیشتر لازم استبرای کشورهایی که نسبت به تولید ناخالص داخلی بیش از 60 ٪ دارند.
- جمع و جور مالی (به طور رسمی ، پیمان ثبات ، هماهنگی و حاکمیت در اتحادیه اقتصادی و پولی - TSCG) تصریح می کند که کسری بودجه ساختاری نمی تواند بزرگتر از 0. 5 ٪ تولید ناخالص داخلی باشد (مگر اینکه نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی به طور قابل توجهی پایین تر از 60 ٪ باشد ،در این حالت کسری ساختاری می تواند به یک درصد از تولید ناخالص داخلی برسد).
درباره نویسندگان
Zsolt Darvas
Zsolt Darvas ، یک شهروند مجارستانی ، در سپتامبر 2008 به عنوان همکار بازدید کننده به بروگل پیوست و از ژانویه 2009 ، قبل از انتصاب همکار ارشد از سپتامبر 2013 ، به عنوان همکار پژوهش در بروگل ادامه داد. از بوداپست
از سال 2005 تا 2008 ، وی مشاور تحقیقاتی گروه تحقیقات مالی آرژانتین در بوداپست بود. پیش از آن ، وی در واحد تحقیقاتی بانک مرکزی مجارستان (2005-2005) کار کرد و در آنجا به عنوان معاون رئیس فعالیت کرد.
Zsolt دارای دکتری است. در اقتصاد از دانشگاه Corvinus از بوداپست که در آن دوره های اقتصاد سنجی بلکه در سایر موسسات را نیز از سال 1994 تدریس می کند. علایق تحقیق وی شامل اقتصاد کلان ، اقتصاد بین المللی ، بانکداری مرکزی و تجزیه و تحلیل سری زمانی است.
محتوای مرتبط
اقتصاد: اوج تورم ، رکود اقتصادی؟
در سال 2023 ممکن است شاهد شگفتی های مثبت اقتصادی در اروپا باشیم: رشد بهتر از حد انتظار و تورم پایین تر از حد انتظار.
برنامه های بازیابی و انعطاف پذیری کشورهای اتحادیه اروپا
Zsolt Darvas ، Marta Domínguez-Jiménez ، Ashling Devins ، Monika Grzegorczyk ، Lionel Guetta-Jeanrenaud ، Surya Hendry ، Mia Hoffmann ، Klaas Lenaerts ، Alkiviadis Tzaras ، Victor Vorsatz ، Pauline Weelslau و Lennard Wesilau
تأثیر بحران اوکراین بر تجارت بین المللی
به نظر می رسد هدف مستقیم تحریم های تجاری حاصل شده است ، در حالی که ظرفیت روسیه برای تأمین مالی جنگ از درآمد سوخت های فسیلی به کاهش می رسد