امروزه از میان مجموعه ابزارهای ارزیابی بازار ارزهای دیجیتال در اختیار معامله گران، تحلیل تکنیکال یکی از اثبات شده ترین روش هاست. استفاده از آن به احساس دقیقتر خلق و خوی حاکم در بازار، شناسایی روندهای کلیدی و پیشبینیهای متعادلتر کمک میکند.
تحلیلگران فنی از رویکرد عملگرایانه استفاده میکنند، بنابراین، تاریخچه رفتار قیمت (طبق برنامههای حرکت آن) را تحلیل میکنند و از ابزارهای تحلیلی مختلفی برای درک بهتر وضعیت بازار با توجه به یک یا آن دارایی استفاده میکنند.
و اگر در تحلیل بنیادی، میزان هزینه "باید" دارایی را در نظر بگیرد، برعکس، در سطح فنی، فقط حرکت واقعی قیمت در نظر گرفته می شود. تحلیلگران فنی با تجزیه و تحلیل پویایی های تاریخی حرکت قیمت، به دنبال شناسایی چنین الگوهای شناخته شده ای مانند سطوح «حمایت» و «مقاومت» هستند.
اساس تحلیل تکنیکال
برای درک بهتر تحلیل تکنیکال، دانستن مفاهیم پایه نظریه داو که اساس این روش برای درک رفتار قیمت را تشکیل می دهد، ضروری است.
عبارات اساسی نظریه داو:
1. بازار همه چیز را در نظر می گیرد. قیمت فعلی یک دارایی تحت تأثیر رویدادهای گذشته است که اصرار دارند و حتی پیشبینیهایی درباره آینده دارند. در مورد بیت کوین، عواملی مانند تقاضای گذشته، فعلی و آینده و هرگونه تغییر در مقررات ارزهای دیجیتال بر قیمت آن تأثیر می گذارد. این قیمت تمام اطلاعات موجود در حال حاضر از جمله آگاهی و انتظارات فعلی همه فعالان بازار را نمایش می دهد. بنابراین، تحلیلگران فنی در تلاشند تا درک کنند که قیمت فعلی یک دارایی در مورد احساسات بازار صحبت می کند تا پیش بینی معقولی از پویایی قیمت در آینده ارائه دهد.
2. پویایی قیمت ها آشفته نیست. تغییرات قیمت از روندهایی پیروی می کند که می تواند کوتاه مدت و بلند مدت باشد. به محض اینکه یک دارایی روند خاصی را تشکیل می دهد، به احتمال زیاد به جای اینکه خلاف آن باشد، از این روند پیروی کند. به لطف تحلیل تکنیکال، معامله گران در تلاش هستند تا روندها را تشخیص دهند و از آن سود استخراج کنند.
3. تحلیل فنی به جای اینکه بر پارامترهای خاصی تأثیرگذار بر حرکت آن دارایی باشد، بر پویایی تاریخی قیمت یک دارایی تمرکز دارد. تغییرات قیمت ممکن است توسط عوامل کاملاً متفاوتی ایجاد شود، اما تحلیلگران فنی مستقیماً به تأثیر عرضه و تقاضا نگاه می کنند.
4- تاریخچه بازار هر بار تکرار می شود. روانشناسی بازار کاملاً قابل پیش بینی است و بازرگانان غالباً نسبت به همان شرایط واکنش نشان می دهند. به عنوان مثال ، بازارهای ارز دیجیتال اغلب با احساسات صعودی به اخبار مربوط به تصویب گسترده تر ارزهای رمزپایه پاسخ می دهند.
روشهای تجزیه و تحلیل فنی
روشهای زیادی وجود دارد که توسط تجزیه و تحلیل فنی استفاده می شود. اما آنها به چندین کلاس خاص تقسیم می شوند:
1. سطح و خط مقاومت و پشتیبانی
2. شاخص های فنی
3. الگوهای موجود در قسمتهای بزرگ نمودار
4. تجزیه و تحلیل شمعدان
5. حجم تجارت
معمولاً معامله گران باتجربه چندین روش مختلف را در روش های خود ترکیب می کنند و منتظر واکنش متقابل خود هستند - این واکنش می تواند به عنوان قابل اطمینان ترین برای انجام معاملات در بازار در نظر گرفته شود.
- سطح و خط مقاومت و پشتیبانی
قیمت همیشه در حال تغییر است ، این همان چیزی است که یک نمودار را تشکیل می دهد ، قله ها و غوطه وری وجود دارد که اوج و پایین را نشان می دهد. اگر یک خط را در امتداد یک سری از اوج یا پایین بکشید ، آن را خط مقاومت یا پشتیبانی می نامید.
این مقادیر نقل قول هایی است که میزان رمزنگاری در آن مانع قابل توجهی احساس می کند و پس از آن یک واژگونی امکان پذیر است. خطوط پشتیبانی و مقاومت افقی سطح نامیده می شود.
سطح پشتیبانی قوی در مکانهایی که تعداد زیادی از سفارشات بزرگ خرید جمع می شوند رخ می دهد. همان با سطح مقاومت ، که با حضور لیست قابل توجهی از سفارشات فروش تعیین می شود. یکی از اصلی ترین تعاریف که معامله گران با آن روبرو است ، روند و روند روند روند است. یک روند کانال تشکیل شده از خطوط مقاومت موازی و خطوط پشتیبانی است.
جهت حرکت روند توسط شیب خطوط تعیین می شود. اگر آنها به سمت بالا هدایت شوند ، این روند به سمت بالا خوانده می شود. این بدان معنی است که تجارت رمزنگاری با غلبه بر خریدها انجام می شود. برای پایین آمدن برعکس است. یک روند جانبی (یا مسطح) حرکتی است که در آن خطوط مقاومت و پشتیبانی افقی است و برابری تقریبی فروش و خریدها وجود دارد.
چهره های اصلی تجزیه و تحلیل فنی
شکل تصویری است که تغییر قیمت یک ابزار رمزنگاری را توصیف می کند که بازرگانان دوباره و دوباره در نمودار متوجه می شوند.
سر و شانه
الگوی معکوس سر و شانه ها پس از یک روند قوی و ماندگار کاملاً متداول است. این رقم از سه قله متوالی تشکیل شده است که وسط آن (سر) بالاترین است و دو قله دیگر در طرفین (شانه ها) پایین تر و تقریباً برابر هستند.
1. تعیین روند
اول از همه، لازم است توسعه یک روند صعودی و صعودی را بیان کنیم. یک روند صعودی قوی لزوماً باید مقدم بر این مدل گرافیکی باشد.
2. "شانه" چپ
سپس منتظر تشکیل "شانه" سمت چپ هستیم که در نمودار با اصلاح بعدی مانند حداکثر جدید به نظر می رسد. علاوه بر این، کمترین نقطه تصحیح، به عنوان یک قاعده، زیر خط روند فعلی نیست.
اکنون پس از اتمام اصلاح، نوبت به «سر» می رسد. به نظر می رسد یک حرکت قیمتی قدرتمند در جهت روند فعلی باشد. حداکثر جدید را تعیین می کند، اما قیمت بلافاصله به همان سطحی که حرکت از آن شروع شده است باز می گردد و از خط روند فعلی عبور می کند. این موضوع قدرت روند صعودی را مورد تردید قرار می دهد.
4. "شانه" سمت راست
اما قدرت گاوها هنوز برای اصلاح وضعیت کافی است، بنابراین آنها وارد بازار شده و قیمت را بالا می برند. با این حال، عدم وجود خریداران بالقوه منجر به این واقعیت می شود که قیمت نمی تواند حداکثر جدیدی را ایجاد کند و به عقب برمی گردد و شانه سمت راست مدل را تشکیل می دهد. اگرچه این نظریه فرض میکند که «شانههای» راست و چپ متقارن هستند، اما در عمل همیشه اینطور نیست.
5. پیشرفت خط "گردن".
پس از اینکه قیمت به عقب برگشت و نتوانست حداکثر جدیدی را ایجاد کند، به خط به اصطلاح "گردن" نزدیک می شود که در حداقل "شانه" و "سر" چپ نگه داشته می شود."گردن" می تواند شیب رو به بالا، موقعیت افقی یا شیب رو به پایین داشته باشد - بسته به همبستگی نیروهای گاو نر و خرس. یک سیگنال فروش کلاسیک زمانی ظاهر می شود که قیمت خط گردن را بشکند.
6. سود هدف گذاری کنید
توصیه می شود پس از غلبه قیمت بر فاصله ای برابر با فاصله حداکثر "سر" تا سطح "گردن" این موقعیت معاملاتی را ترک کنید. اما این فقط یک هدف تقریبی است که باید با استفاده از ابزارهای دیگر مانند خطوط حمایت و مقاومت اصلاح شود.
دو قسمت پایین یا دو بالا
دوپایین یکی از متداول ترین الگوهایی است که پس از یک روند نزولی، دوباله پس از یک روند صعودی با آن مواجه می شود. شکل "Double bottom" از نظر ماهیت بسیار شبیه به "Double Top" است. آنها یکسان هستند، تنها با این تفاوت که آنها بازتابی از یکدیگر هستند.
معمولاً ته دوتایی کلاسیک حداقل یک تغییر کوچک در جهت روند را پیشبینی میکند. حرکت اصلی قیمت، که باعث ایجاد دو پایینی می شود، تقاطع خط مقاومت از پایین به بالا در نظر گرفته می شود.
شکل مستطیل
شکل "مستطیل" به راحتی در نمودار قابل مشاهده است. مستطیل نوعی مکث در روند است که در طی آن خریداران و فروشندگان تقریباً برابر هستند. ویژگی های متمایز مستطیل - خطوط صاف پشتیبانی و مقاومت. پشتیبانی و مقاومت دو طرف افقی یک مستطیل خیالی است.
مستطیل یک شکل ساده در تجزیه و تحلیل فنی است که نشان دهنده مبارزه بین فروشندگان و خریداران است.
پرچم و پنالتی
پرچم و پنالتی منعکس کننده دوره کوتاهی از ادغام در چارچوب یک روند حرکت پویا در حال توسعه قیمت است. تشکیل چنین مدلهایی باید قبل از تغییر شدید قیمت ها انجام شود. شکل ادغام به خودی خود با خطوط پشتیبانی و مقاومت محدود می شود که موازی یا کمی همگرا هستند ، شکل شبیه به پرچم ، به عنوان یک قاعده ، در جهت خلاف جهت روند ، یا به صورت افقی قرار می گیرند. پس از تجزیه ، حرکت قیمت حداقل باید مسافت طی شده قبل از شکل گیری شکل را تکرار کند.
روشهای پیچیده تر کار با الگوهای گرافیکی ، مانند شمعدان و حجم معاملات ، می تواند در تجارت cryptocurrency نیز استفاده شود. اما توضیحات آنها برای این مقاله خیلی طولانی خواهد بود. ما در مقاله بعدی در مورد آنها بحث خواهیم کرد.