در دسامبر سال 1998 ، جهان ورزشی از ادعاهای فساد گسترده در IOC شوکه شد. متهم شد که اعضای IOC رشوه را پذیرفته اند - به صورت پول نقد ، هدایا ، سرگرمی ، نعمتهای تجاری ، هزینه های سفر ، هزینه های پزشکی و حتی شهریه کالج برای فرزندان اعضا - از اعضای کمیته ای که با موفقیت پیشنهاد پیشنهاد کرده بودندسالت لیک سیتی ، یوتا ، به عنوان سایت بازی های زمستانی 2002. اتهامات نادرست نیز در انجام چندین کمیته پیشنهاد قبلی ادعا شده است. IOC با اخراج شش عضو کمیته پاسخ داد. چند نفر دیگر استعفا دادند. در دسامبر سال 1999 ، یک کمیسیون IOC یک بسته اصلاحات 50 امتیازی را شامل می شود که شامل انتخاب و رفتار اعضای IOC ، روند پیشنهاد ، شفافیت معاملات مالی ، اندازه و رفتار بازی ها و تنظیم مواد مخدر است. بسته اصلاحات همچنین شامل تعدادی از مقررات تنظیم روند انتخاب سایت و روشن شدن تعهدات IOC ، شهرهای پیشنهادات و کمیته های ملی المپیک بود. یک کمیسیون اخلاق مستقل IOC نیز تأسیس شد.
فشارهای سیاسی
از آنجا که المپیک در یک مرحله بین المللی اتفاق می افتد ، جای تعجب ندارد که آنها تحت الشعاع ناسیونالیسم ، دستکاری و تبلیغات مرتبط با سیاست جهانی قرار گرفته اند. تلاش برای سیاسی کردن المپیک در اوایل اولین بازی های مدرن در آتن در سال 1896 مشهود بود ، هنگامی که انگلیسی ها یک ورزشکار استرالیا را مجبور کردند خود را بریتانیایی اعلام کند. نمونه های برجسته دیگر سیاسی سازی بازی ها شامل تبلیغات نازی ها است که بازی های برلین در سال 1936 را فرا گرفته است. اصطکاک اتحاد جماهیر شوروی و مجارستان در بازی های 1956 در ملبورن ، استرالیا ، که اندکی پس از آن پس از آن پس از آن ، ایالات متحده آمریکا به طرز وحشیانه ای انقلابی در مجارستان را در آن سال سرکوب کرد. مسابقات ممنوعه ، غیر رسمی ، اما برجسته برای "امتیاز" (تعداد مدال ها) بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی در اوج جنگ سرد. بحث و جدال بین چین و تایوان منتهی به بازی های مونترال در سال 1976 ؛اختلافات منیفولد ناشی از سیاست آپارتاید آفریقای جنوبی از سال 1968 تا 1988 ؛تحریم ایالات متحده آمریکا از بازی های مسکو 1980 (در اعتراض به حمله اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان در سال 1979) ، و پس از آن تحریم تلافی جویانه بازی های 1984 لس آنجلس توسط بلوک شوروی ؛و از همه مهمتر ، قتل ورزشکاران اسرائیلی توسط تروریست ها در بازی های 1972 در مونیخ ، آلمان غربی.
حتی سیاست ملی نیز بر بازیها تأثیر گذاشته است، به ویژه در سال 1968 در مکزیکوسیتی، جایی که اندکی قبل از افتتاح بازیها، نیروهای مکزیکی به دانشآموزان مکزیکی شلیک کردند (صدها نفر را کشتند) که در اعتراض به هزینههای دولت در المپیک در حالی که کشور مشکلات اجتماعی شدیدی داشت. تنش سیاسی در داخل ایالات متحده نیز در مکزیکوسیتی به اوج خود رسید، زمانی که ورزشکاران آمریکایی آفریقایی تبار یا بازی ها را تحریم کردند یا تظاهراتی را در اعتراض به ادامه نژادپرستی در خانه برگزار کردند.
در نیمه دوم قرن بیستم، کمیته بینالمللی المپیک به دنبال ترویج فعالتر صلح از طریق ورزش بود. کمیته بینالمللی المپیک و کمیتههای سازماندهی المپیک مربوطه با رهبران سیاسی همکاری کردند تا به جمهوریهای یوگسلاوی سابق در بازیهای 1992 بارسلون، اسپانیا و همچنین شرکت ورزشکاران تیمور شرقی و فلسطینی در بازیهای سال 2000 در سیدنی، استرالیا اجازه شرکت کنند. در سال 2000، IOC آتش بس المپیک باستانی را احیا و مدرن کرد و آن را به نقطه کانونی ابتکارات صلح خود تبدیل کرد.(به نوار کناری: آتش بس المپیک مراجعه کنید.)
تجاری سازی
تجارت گرایی هرگز به طور کامل در بازی ها غایب نبوده است، اما دو صنعت بزرگ همه صنایع دیگر را تحت الشعاع قرار داده اند - یعنی تلویزیون و سازندگان پوشاک ورزشی، به ویژه کفش. کمیته بینالمللی المپیک، کمیتههای سازماندهی بازیهای المپیک (OCOG) و تا حدودی فدراسیونهای ورزشی بینالمللی به شدت به درآمدهای تلویزیونی وابسته هستند و بسیاری از بهترین ورزشکاران به پول تأییدیههای پوشاک وابسته هستند. مناقصه شدید برای حقوق تلویزیونی به طور جدی قبل از بازی های رم در سال 1960 آغاز شد. آنچه که "جنگ کفش های کتانی" نامیده می شود، یک المپیاد را بعدها در توکیو آغاز کرد.
با این حال، بازیهای لسآنجلس در سال 1984، دوره جدیدی از المپیک را آغاز کرد. با توجه به ضررهای مالی هنگفت مونترال از بازیهای المپیک 1976، پیتر اوبروت، رئیس OCOG لسآنجلس، حقوق انحصاری «حامی رسمی» را به بالاترین پیشنهاد در انواع شرکتها فروخت. اکنون تقریباً همه چیز با اقلام "رسمی" تجاری شده است، از کارت های اعتباری گرفته تا آبجو. و در حالی که بیل تومی، ورزشکار دهگانه آمریکایی، واجد شرایط المپیک خود را در سال 1964 به دلیل تأیید یک مکمل غذایی از دست داد، اکنون ورزشکاران آشکارا همه چیز را از داروهای آلرژی گرفته تا شلوار جین آبی تأیید میکنند.
کمیته های ملی المپیک، فدراسیون های بین المللی و کمیته های سازماندهی
هر کشوری که مایل به شرکت در بازی های المپیک است باید کمیته ملی المپیک مورد قبول IOC داشته باشد. در اوایل قرن بیست و یکم بیش از 200 کمیته از این دست وجود داشت.
کمیته ملی المپیک (NOC) باید حداقل از پنج فدراسیون ورزشی ملی تشکیل شود که هر یک وابسته به یک فدراسیون بین المللی مناسب هستند. هدف ظاهری این NOC ها توسعه و ارتقاء جنبش المپیک است. NOC ها ترتیب ، تجهیزات ، حمل و نقل و نمایندگان کشور خود را در بازی های المپیک ترتیب می دهند. طبق قوانین NOC ها ، آنها باید سازمان های غیرانتفاعی باشند ، نباید خود را با امور سیاسی یا تجاری مرتبط کنند و باید کاملاً مستقل و خودمختار و همچنین در موقعیتی برای مقاومت در برابر همه سیاسی ، مذهبی باشند، یا فشار تجاری
برای هر ورزش المپیک باید یک فدراسیون بین المللی (IF) وجود داشته باشد ، که تعداد لازم از نهادهای حاکم بر ملی باید به آن تعلق داشته باشند. IFS ورزش خود را در سطح بین المللی ارتقا و تنظیم می کند. از سال 1986 آنها مسئولیت تعیین کلیه سؤالات مربوط به صلاحیت المپیک و رقابت در ورزش خود را بر عهده داشته اند. فدراسیون بین المللی انجمن های قایقرانی در سال 1892 ، حتی قبل از IOC تأسیس شد. در سال 1912 Sigfrid Edström ، رئیس جمهور بعدی IOC ، IF For Athletics (پیگیری و میدان) ، اولین ورزش های المپیک و شاید تمرکز ویژه بازی ها را تأسیس کرد. از آنجا که ورزش هایی مانند فوتبال (فوتبال) و بسکتبال تعداد زیادی از شرکت کنندگان و تماشاگران را در همه نقاط جهان جذب می کنند ، IF های مربوطه آنها دارای قدرت بزرگی هستند و گاهی اوقات آن را اعمال می کنند.
هنگامی که IOC بازی های المپیک را به یک شهر اعطا می کند ، کمیته برگزار کننده بازی های المپیک (OCOG) جایگزین کمیته پیشنهاد موفقیت آمیز ، اغلب از جمله بسیاری از اعضای آن کمیته می شود. اگرچه IOC اقتدار نهایی را نسبت به همه جنبه های المپیاد حفظ می کند ، اما OCOG محلی مسئولیت کامل این جشنواره از جمله امور مالی ، امکانات ، کارمندان و اسکان را دارد.
در پاریس در سال 1924 ، تعدادی از کابین ها در نزدیکی استادیوم به خانه های بازدید کننده از خانه ساخته شدند. این مجتمع "دهکده المپیک" نامیده می شد. اما اولین دهکده المپیک با آشپزخانه ، اتاق های ناهار خوری و سایر امکانات در سال 1932 در لس آنجلس معرفی شد. اکنون هر کمیته برگزار کننده چنین روستایی را فراهم می کند تا رقبا و مقامات تیم بتوانند در کنار هم قرار بگیرند و با قیمت مناسب تغذیه شوند. منوها برای هر تیم مطابق با غذاهای ملی خود تهیه می شوند. امروز ، با وجود بسیاری از ورزشکاران و سالن ها ، Ocogs ممکن است نیاز به تأمین بیش از یک روستا داشته باشد. این روستاها تا حد امکان نزدیک به استادیوم اصلی و سایر مکانها قرار دارند و اقامتگاههای جداگانه ای برای زنان و مردان دارند. فقط رقبا و مقامات ممکن است در روستا زندگی کنند و تعداد مسئولان تیم محدود است.