بازارها "برنده همه را می گیرد"

  • 2021-11-29

مانند هالیوود ، بسیاری از صنایع تحت سلطه "ستارگان" قرار می گیرند که می توانند درآمد چند میلیون پوندی را صادر کنند. عواقب ظهور "فوق العاده ثروتمند" چیست؟آیا احیای بشردوستانه وجود خواهد داشت؟

به تازگی به خوانندگان روزنامه ها منبع جدیدی از احساس ارائه شده است: یک بلوک پرشور در عینک و ریش ، از لندن EC4. نه پیام رسان ملیندا ، بلکه گاوی دیویس. نه جنسی ، بلکه پول.

مناسبت این علاقه اعلامیه مبنی بر این بود که بانک سرمایه گذاری نیویورک گلدمن ساکس این است که خود را از مشارکت به شرکتی به نقل از بازار سهام تبدیل کند ، و بین هر یک از 34 لندن مستقر در لندن قرار داده است؟شرکابرجسته ترین اینها دیویس ، اقتصاددان اصلی آن ، حامی دیرینه کار و دوست گوردون براون است.

ظاهر دیویس در صفحات جلو یادآوری دیگری از بازگشت "فوق العاده ثروتمند" بود. تعداد افراد بسیار ثروتمند احتمالاً اکنون به همان اندازه که از اواسط قرن نوزدهم بوده است ، احتمالاً زیاد است. ستاره های هالیوود و غول های موسیقی راک ، اپرا و ورزش ، سرعت اولیه در جمع آوری درآمد سالانه چند میلیون پوندی بودند. اکنون پاداش (و مجازات های) ستارگان به کارآفرینان ، وکلا ، وکلای مالیاتی و بانکداران سرمایه گذاری گسترش یافته و گاوی را در لیگ برتر و تبلیغات در کنار گاززا قرار می دهد. چرا این اتفاق اکنون رخ داده است ، تأثیرات آن چیست و اگر هر کاری باید در مورد آن انجام دهیم چیست؟

فناوری و فوق العاده ثروتمند

پیش بینی اینکه اقتصاد مدرن لایه جدیدی از سوپراستارها را تولید کند ، چند سال پیش توسط دو دانشگاهی آمریکایی ، رابرت فرانک و فیلیپ کوک ساخته شد. در جامعه برنده-همه آنها بر اساس کارهای قبلی شروین روزن ایجاد می کنند و توصیف می کنند که چگونه فناوری به چند ستاره اجازه می دهد تا بیشتر درآمد موجود در یک بازار خاص را گوشه ای قرار دهند. صنعت فیلم را بگیرید. در هر زمان فقط چند بازیگر وجود دارند که می توانند میلیون ها دلار برای حضور در یک فیلم جدید فرمان دهند. فقط معدودی که نام خانوادگی در سراسر جهان غرب دارند. رتبه دوم در کسب قدرت بسیار پشت سر آنها قرار دارد و در پشت آنها اعضای استراحت این حرفه را دنبال می کنند و با پیشخدمت و تجارت عجیب و غریب می شوند. دامنه درآمد شدید است ؛توزیع یک هرم فوق العاده با نوک ریز و کف وسیع است.

این الگو نشان دهنده یک تغییر چشمگیر در حرفه بازیگری است. قبل از دوران سینما، زمانی که بازیگران در تئاتر کار می کردند، توزیع درآمد به طور قابل توجهی برابرتر بود. تکنولوژی فیلم دو تفاوت ایجاد کرد. اولاً، هر مجری منفرد می‌تواند تقریباً بدون هیچ تلاش و هزینه اضافی به مخاطبان زیادی دست یابد: شما فقط باید یک بار در صحنه فیلمبرداری بازی کنید و نسخه‌های بیشتری از فیلم را توزیع کنید. بنابراین یک بازار انبوه با هزینه نهایی تقریباً صفر در دسترس قرار گرفت. دوم، مصرف‌کنندگان به سرعت چهره‌های شناخته‌شده‌ای را ترجیح دادند که اکنون می‌توانستند آنها را در سینمای محلی خود ببینند، نه بیشتر از هزینه‌ای که برای دیدن یک ناشناخته کم خطرتر از امتحان کردن یک قهرمان یا قهرمان جدید هر بار که به سراغ عکس می‌روند. تفاوتی نمی کند که ستاره فقط کمی با استعدادتر از دومین ستاره برتر باشد.

در واقع، تأثیر فناوری ممکن است حتی بیشتر باشد. مد یک نیروی فراگیر در اقتصاد و رفتار انسانی است - ما ممکن است بخواهیم یک بازیگر خاص را ببینیم فقط به این دلیل که دیگران نیز این کار را می کنند. و در بخش‌های خاصی، به‌ویژه الکترونیک و رایانه، مد و فناوری ترکیب می‌شوند تا آنچه را که برایان آرتور، اقتصاددان، اثرات «شبکه‌سازی» می‌خواند، ایجاد کند. اغلب، دو یا سه نسخه از یک فناوری شبکه با آن مبارزه می کنند تا زمانی که یکی شروع به تسلط کند، در این مرحله سهام آن به طور چشمگیری افزایش می یابد (هیچکس نمی خواهد با Betamax باقی بماند، وقتی همه از VHS استفاده می کنند).

اما تمرکز اصلی بازارهای برنده همه چیز را می گیرد، بازارهای کار، نه محصول. فرانک و کوک از رابو کارابکیان، تنها نقاش نسبتاً خوب در رمان ریش آبی نوشته کرت ونه‌گات در سال 1987 نقل می‌کنند: «... صرفاً استعداد متوسط توسط چاپخانه، رادیو و تلویزیون و ماهواره‌ها و همه اینها بی‌ارزش شده است. یک فرد با استعداد متوسط که هزار سال پیش می‌توانست یک گنجینه اجتماعی باشد، باید دست از کار بکشد، باید به کار دیگری برود، زیرا ارتباطات مدرن او را وارد رقابت روزانه با چیزی جز قهرمانان جهان نکرده است... سیاره می تواند اکنون با شاید ده ها قهرمان قهرمان در هر زمینه از استعدادهای انسانی به خوبی کنار بیاید.

اکنون که بیشتر موسیقی که ما به آنها گوش می دهیم از قبل ضبط شده است ، بهترین سوپرانو جهان می تواند به یکباره در همه جا باشد."و از آنجا که برای جلوگیری از دیسک های جمع و جور از ضبط کارشناسی ارشد Kathleen Battle از موتسارت آریاس ، بیشتر از آن که از او باشد ، بیشتر ما به نبرد گوش می دهیم. میلیون ها نفر از ما مایل به پرداخت چند سنت اضافی برای شنیدن او هستیم نه یک خواننده دیگر که فقط از نظر حاشیه ای کمتری دارد. این به نبرد اجازه می دهد تا بلیط خود را بنویسد. "(فرانک و کوک ، گزارش موسسه سیاست اشتغال ، ژانویه 1997).

گسترش بازارهای برنده-همه تنها با گسترش فناوری جدید ایجاد می شود. این امر توسط همه تغییرات ، برخی از تنظیمات ، برخی از رفتارهای رفتاری-که بین یک بازار و دیگری از بین می رود ، از بین می برد. شرکای گلدمن ساکس به همان اندازه ثروتمند هستند زیرا صاحب یک شرکت هستند که توانسته است از اقتصادهای جهانی مقیاس بهره برداری کند. این نتیجه مقررات زدایی مالی در سراسر جهان به همان اندازه که از انقلاب در تلفن و محاسبات است.

پیامدهای اقتصادی و اجتماعی

آیا این مهم است؟افزایش فراگیر بودن بازارهای برنده-همه ممکن است عواقبی داشته باشد که بخواهیم مقاومت کنیم. از نظر اقتصادی ، چنین بازارهایی بی فایده هستند. پاداش های نامتناسب در بالا ممکن است بسیاری از افراد را در برخی از بازارهای کار وسوسه کند ، در حالی که جامعه در صورت کارآیی بیشتر در جای دیگر سود می برد (به همه آن بازیگران استراحت فکر کنید که استعدادهای خود را در پیشخدمت هدر می دهند). فرانک و کوک استدلال می کنند که این امر منجر به جابجایی جدی در منابع در این پرونده خواهد شد ، جابجایی نادرست از استعداد-که برای جامعه بسیار پر هزینه خواهد بود.

مشکل دیگر تأثیر بر بخش دولتی است. اگر درآمدهای بخش خصوصی بسیار بالا قابل قبول باشد زیرا آنها به سخت کوشی پاداش می دهند و به دلیل اینکه هر کسی می تواند ثروتمند شود ، در آن حرفه هایی که کار سخت پاداش نمی گیرد چه خواهد شد و فرصتی برای کسب درآمد زیاد وجود ندارد؟مشاغل کلاسیک بخش عمومی ، تدریس و پرستاری ، مطمئناً همه حرفه ای نیستند. حتی اگر دولت به سمت معرفی مقیاس های پرداخت گسترده تر بپردازد ، معلمان ستاره و پرستاران هنوز به دنبال پول جدی نخواهند بود. آیا احساس خدمات عمومی و حرفه ای برای حفظ خدمات بهداشت و آموزش ما کافی خواهد بود؟

در انگلیس ویکتوریا و ادواردیا چنین مشاغل توسط یک ارتش ذخیره زنان کارگران پر شده بود ، که فرصت های دیگر آنها رد شد. در سالهای "هرگز اینقدر خوب نبود" ، نیروی کار ذخیره از مهاجران مشترک المنافع تشکیل شده بود. بنابراین ، در گذشته ، همیشه دو بازار کار جداگانه وجود داشته است: یکی شامل تقلا کامل خون برای پول. دیگری که با اخلاق کمتر رقابتی مشخص می شود. از آنجا که پدیده برنده همه در اقتصاد گسترش می یابد ، ممکن است نابودی حس حرفه ای در کار بالاترین قیمت اجتماعی باشد که ما می پردازیم.

از نظر اجتماعی ، تأثیر بازارهای برنده همه آشکارتر است. بازارهای جدید به گونه ای به توضیح گسترش اخیر توزیع درآمد در ایالات متحده و انگلیس می روند. این اتفاق در هر بخش و زیر بخش بازار کار رخ داده است. این تنها این نیست که درآمد وکلا یا مدیران به طور کلی حتی بالاتر از حد متوسط بالاتر از گذشته است ، بلکه برخی از وکلا و مدیران شروع به کسب درآمد جدی تر از بقیه حرفه های خود کرده اند. آنها ستاره های جهان خود هستند ، افرادی که می توانند "بلیط های خود را بنویسند".

هرچه مردم در مورد رده های تورم در افراد ستاره یا در مورد افراط نابرابری درآمدی احساس کنند ، به طور کلی نمی خواهند رژیم های مالیاتی مصادره را پس بگیرند. نابرابری از نظر اجتماعی قابل قبول شده است ، حتی اگر فقر چنین نباشد. بنابراین نگرانی مردمی و سیاسی بر کاهش فقر و بهبود درآمد در پایین نردبان متمرکز شده است.

این معقول به نظر می رسدشیوع میلیونرها آسیب های اجتماعی کمی انجام می دهد و می تواند بسیاری از امور اقتصادی را ارائه دهد که موانع ایجاد ثروت زیاد خیلی زیاد نیست. در نسل حاضر این امر به وضوح مورد است. میلیونرهای جدید از طیف گسترده ای از پیشینه ها ناشی می شوند و هیچ کاری برای متوقف کردن کسی که مایل به تبدیل شدن به یک گاززا یا یک گاوین است ، وجود ندارد. این کمک می کند تا توضیح دهد که چرا جذابیت بزرگی با و نارضایتی نسبتاً کمی از ثروت بزرگ وجود دارد. به عنوان مثال ، تعداد کمی از افراد ریچارد برانسون 1. 9 میلیارد دلار تخمین زده اند.

مفهوم جدیدی وجود دارد که بحث را آگاه می کند: ثروتمندان شایسته. یکی از جلوه‌های آن فهرست میلیاردرهای جهان امسال است که اخیراً توسط مجله فوربس منتشر شده است: این فهرست پادشاهان، دیکتاتورها و اشراف زاده‌ها را تحت تأثیر قرار داد و عنوان آن «ثروتمندان کارگر جهان» بود. این تصمیم فوربس بر اساس نظرات نویسنده مدیریت پیتر دراکر است که خاطرنشان کرد قدرت ابرثروتمندان امروزی از پول آنها ناشی نمی شود: «آنها مهم و تأثیرگذار هستند زیرا تجارت آنها مهم و تأثیرگذار است. در لحظه ای که از کار دست می کشند، یعنی لحظه ای که از پول خود لذت می برند، به سرعت از چشم ها محو می شوند. به همین دلیل است که اکثریت قریب به اتفاق ابرثروتمندان جهان تمام وقت کار خواهند کرد و ظاهراً بسیاری از آنها در حال حاضر سخت تر از قبل از داشتن پول بسیار زیاد کار می کنند.

او استدلال می کند که دلیل آن این است که حتی بزرگترین ثروت امروزی در مقایسه با اندازه اقتصاد مدرن بی اهمیت است. ثروت شخصی جی پی مورگان در زمان مرگ او در سال 1911 برای تامین مالی تمام نیازهای سرمایه گذاری آمریکا به مدت چهار ماه کافی ارزیابی شد. 51 میلیارد دلار بیل گیتس (بر روی کاغذ، بسته به اینکه وال استریت چقدر خوب کار می کند) ممکن است ارزش دو هفته ای را تامین کند. و گیتس با اختلاف زیادی ثروتمندترین میلیاردر شاغل جهان است. برای تامین مالی 60 ابرثروتمند برتر آمریکا به اندازه ای که جی پی مورگان می توانست توسط خودش تامین مالی کند، نیاز است.

اگر میلیاردرهای امروزی دست از کار کشیدند، دیگر سرمایه داران قدرتمند نیستند.«ثروت بی‌سابقه فردی تغییر کوچکی برای کل اقتصاد است. دراکر اظهار داشت: در هر کشور توسعه یافته، اقتصاد از ثروت فردی بیشتر شده است.

نقش بشردوستی

با ثروت‌های جدیدی که در بازارهای برنده همه چیز را به دست می‌آورند، این ایده احیا می‌شود که ثروت مسئولیت‌هایی را به همراه دارد. مسئولیت اصلی بخشش بخشی از این ثروت است. جامعه ای که همه چیز را برنده می کند، تنها در صورتی جامعه ای باثبات خواهد بود که ثروتمندان، خیریه را دوباره کشف کنند. شواهد این است که آنها این کار را انجام می دهند، البته تا حدی کم. جدیدترین ارقام قابل مقایسه در بین کشورها (به تاریخ 1990) نشان می دهد که سهم بیشتری از درآمد در بخش "غیر انتفاعی" اقتصاد از کمک های مالی خصوصی در ایالات متحده و بریتانیا نسبت به سایر کشورها حاصل می شود: 12 درصد در بریتانیا و19 درصد در ایالات متحده، در مقایسه با تنها 7 درصد در فرانسه و 4 درصد در آلمان، جایی که بخش عمومی مهم تر است.

آمریکا مدل و تنظیم کننده روند است. در سال 1997 آمریکایی ها 143 میلیارد دلار به سازمان های غیرانتفاعی اهدا کردند که اکنون 8 درصد از تولید ناخالص داخلی را تشکیل می دهند. سه چهارم این پول (109 میلیارد دلار) از افراد زنده بود. نمونه های دیدنی زیادی در مورد ارائه این افراد بسیار ثروتمند وجود دارد ، مانند کمک مالی 1 میلیارد دلاری تد ترنر به سازمان ملل متحد یا 500 میلیون دلار به علاوه جورج سوروس به بنیادهای مختلف در دنیای کمونیست سابق. با این حال ، تحویل خیرخواهانه در ایالات متحده از افراد غنی ناشی می شود. این تا حدودی به این دلیل است که مردم چیزی را در ایالات متحده دریافت می کنند: هرگونه کمک مالی می تواند از درآمد مشمول مالیات کسر شود. همچنین به این دلیل است که بیشتر پول به نهادهای محلی می رود که مستقیماً به زندگی بسیاری از افراد تأثیر می گذارد و به طور سنتی به امور خیریه بستگی دارد. نهادهای مذهبی تقریبا نیمی از همه هدیه ها را تشکیل می دهند. آموزش و پرورش (به ویژه دانشگاه ها) بزرگترین گیرنده بعدی است و به دنبال آن بهداشت و هنر است.

علیرغم این مبالغ زیاد ، به گفته اکونومیست ، بحران بشردوستانه در ایالات متحده وجود دارد. فقط یکی از ده پایه برتر مبتنی بر یک صنعت قدیمی نیست. مشکل بیشتر کارآفرینان بسیار ثروتمند در صنایع جدید این است که آنها بیش از حد مشغول کسب درآمد هستند تا آن را از دست بدهند. شاید ثروت مدرن ، مبتنی بر بازارهای سهام بیش از حد و صنایع سریع حرکت ، هنوز هم برای صاحبان آن خطرناک بی خطر باشد.

آیا انگلیس باید سعی کند سیستم آمریکایی را اتخاذ کند؟دادن در انگلیس در حال افزایش است. این تعداد از خانواده های کمتری به دست می آید ، این بدان معناست که هرچه بهتر از آن استفاده می کنند ، اما کل کمک های نقدی برای سال 1997 هنوز کمتر از 6 میلیارد بود. اعطای شرکت ها نیز در حال افزایش است ، اما باز هم مبالغ نسبتاً اندک است. 500 اهدا کننده برتر شرکت در سال گذشته حدود 200 متر در کمک های مالی فقط 0. 22 درصد سود قبل از مالیات را به دست آوردند. معافیت های مالیاتی به سبک ایالات متحده مطمئناً به افزایش سطح کمکهای فردی کمک می کند ، اما به سختی می توان گفت که چه میزان کمک مالی افزایش می یابد یا درآمد مالیاتی دولت چقدر کاهش می یابد (بنیاد کمک های خیریه و موسسه مطالعات مالی در حال انجام استپروژه تحقیقاتی بزرگ برای کشف این پیامدها).

تشویق به بخشش بیشتر توسط تازه ثروتمندان یک چیز است. تصمیم گیری در مورد اینکه ما می خواهیم آنها برای چه چیزی بپردازند بسیار دشوارتر است. با توجه به فشار بر درآمدهای مالیاتی ایالت، این باید شامل برخی از مواردی باشد که دولت در گذشته برای خود تأمین مالی کرده است. اگر سنگ محک انسجام اجتماعی است، پس خدماتی مانند بهداشت و آموزش باید در بخش عمومی ثابت بماند. آیا ما واقعاً می خواهیم به جای تجهیزات اهدایی گاه به گاه، بیمارستان ها یا مدارس خیریه را ببینیم؟بدیهی ترین نامزدها برای مراقبت از ثروتمندان جدید، هنر و دانشگاه هستند. هیچ حمایت عمومی برای یارانه های بالاتر برای خانه اپرای سلطنتی و شورای هنر وجود ندارد، با این حال این افراد عمدتاً از خدمات آنها برخوردار هستند. و با خصوصی‌سازی تدریجی دانشگاه‌ها، بنیادهای خیریه ابرثروتمندان می‌توانند، مانند ایالات متحده، تضمین کنند که کودکان باهوش از پس‌زمینه‌های فقیرتر، بدون هیچ هزینه‌ای به تحصیل خوب ادامه می‌دهند. سپس آنها آماده خواهند بود تا شانس خود را در بازارهای آینده که همه چیز را برنده می کند، امتحان کنند.

دایان کویل پروفسور بنت سیاست عمومی دانشگاه کمبریج است

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.