یکی از دوستان من سوگند با استفاده از امواج الیوت برای تعیین زمانی که برای دریافت در داخل و خارج از بازار و یا بخش های مختلف و یا حتی سهام فردی.
نمودارهای او نشان می دهد که نظریه موج الیوت تقریبا هر اصلاح بازار را پیش بینی کرده است و او می گوید در حالی که مردم همیشه به درستی اعمال نمی کنند می تواند با موفقیت همه چیز را که با رفتار انسان مرتبط است پیش بینی کند.
من به اندازه کافی یاد گرفته ام که بدانم نظریه موج الیوت بر اساس برخی از توالی ها و فراکتال های قدرتمند ریاضی و فیبوناچی است اما نمی دانم چگونه ادعاها را ارزیابی کنم.
همچنین ده ها نفر ادعا می کنند که از نظریه موج الیوت استفاده می کنند و اغلب در مورد پیش بینی های خود برای بازارها اختلاف نظر دارند.
نظر شما در مورد اصل موج الیوت فکر می کنم?
من فکر نمی کنم که نظریه امواج الیوت چیزی برای عرضه علم سرمایه گذاری داشته باشد.
برای کسانی که هر چیزی در مورد نظریه شنیده نمی, ویکیپدیا دارای یک پاراگراف مقدماتی خوب که با "اعتبار تجربی از اصل موج الیوت موضوع بحث باقی مانده است به پایان می رسد.”
اصل موج الیوت یک شکل از تجزیه و تحلیل فنی است که معامله گران برای تجزیه و تحلیل چرخه بازار مالی و روند بازار پیش بینی با شناسایی افراط در روانشناسی سرمایه گذار است, بالا و پایین در قیمت, و دیگر عوامل جمعی. رالف نلسون الیوت (1871-1948) یک حسابدار حرفه ای اصول اساسی اجتماعی را کشف کرد و ابزارهای تحلیلی را در دهه 1930 توسعه داد. او پیشنهاد کرد که قیمت های بازار در الگوهای خاصی باز شود که امروزه پزشکان "امواج الیوت" یا به سادگی "امواج"می نامند. الیوت نظریه رفتار بازار خود را در کتاب اصل موج در سال 1938 منتشر کرد و در یک سری مقالات در مجله دنیای مالی در سال 1939 خلاصه کرد و به طور جامع در کار اصلی نهایی خود یعنی قوانین طبیعت: راز جهان در سال 1946 پوشش داد. الیوت اظهار داشت که " زیرا انسان در معرض رویه موزون است, محاسبات مربوط به فعالیت های او را می توان با توجیه و اطمینان از قبل دست نیافتنی پیش بینی کرد."اعتبار تجربی اصل موج الیوت همچنان موضوع بحث است.
تاریخی, نظریه پردازان موج الیوت "متوجه" یک الگوی پنج نقطه بالا رفتن( بالا, پایین, بالا, بالا) و یک الگوی سه نقطه پایین رفتن (پایین, بالا, پایین). ایده این است که اگر شما می توانید تشخیص این الگوها, شما می دانید زمانی که به خارج شدن از بازار, بخش, یا سهام (پس از سوم تا از پنج نقطه تا الگوی) و هنگامی که به عقب بر گردیم در (پس از دوم پایین از سه نقطه پایین الگوی). این نظریه همچنین نشان می دهد که یکی از این الگوها ممکن است بخشی از یک روند بلندمدت بزرگتر بازارها باشد. و هنگامی که شما در یک حرکت بالا یا پایین نگاه دقت, شما یک الگوی در این جنبش به طوری که یک تا در واقع پنج جنبش های کوچکتر است پیدا (بالا, پایین, بالا, پایین, بالا).
در اصل نظریه موج الیوت از مجموع امواج سینوسی برای نشان دادن حرکت قیمت ها استفاده می کند. امواج سینوسی با یک دوره طولانی حرکات بزرگ را به بالا و پایین نشان می دهد در حالی که امواج سینوسی یک دوره کوتاه تر حرکات کوچکتر ماه به ماه یا حتی روز به روز را نشان می دهد. هنگامی که این امواج سینوسی با هم جمع می شوند و حرکات واقعی بازار اخیر را تقریبی می کنند به نظر می رسد به اشتباه اعتبار این ایده را می دهد که این امواج می توانند به طور دقیق پروژه را پیش بینی کنند. درک ریاضی پشت جمع امواج سینوسی به توضیح این موضوع کمک می کند.
مشکل اصلی در رد این ایده این است که هر نمودار با طول محدود (به عنوان مثال قیمت های اخیر بازار) را می توان تقریبا به عنوان مجموع یک سری امواج سینوسی نشان داد. علاوه بر این, تعداد نامحدودی از امواج سینوسی را می توان خلاصه به دقت نشان دهنده هر نمودار محدود. مقدار مجموع این امواج سینوسی را می توان برای پیش بینی نقاط داده بعدی به جلو اجرا کرد. اما به دلیل تعداد نامحدودی از الگوهای می تواند داده های موجود مناسب, تعداد نامحدودی از نتایج نیز ممکن است.
همیشه پیش بینی های متعدد متناقضی از نظریه پردازان موج الیوت وجود دارد که ظاهرا همه از یک علم دقیق برای پیش بینی اینده استفاده کرده اند. هنگامی که حرکت بازار, تنها امواج که پیش بینی همسان جنبش بازار به عنوان نمونه هایی از چگونه کار می کند نظریه نگه داشته. کسانی که دروغ می گویند فراموش می شوند و فراموش می شوند.
هر زمان که نظریه موج الیوت "پیش بینی" می کند که بازارها در حال سقوط هستند و در عوض بالا می روند طرفداران موج الیوت همیشه می توانند موج جدیدی را در دراز مدت "کشف" کنند که می توانست حرکت واقعی را پیش بینی کند. یا می توانند به عقب برگردند و مجموعه جدیدی از امواج را استخراج کنند که هم گذشته و هم گذشته شگفت انگیزتر را پیش بینی می کند تا نظریه یک بار دیگر کار کند. نظریه کار می کند با تحمیل یک الگوی بر داده ها و به دلیل ریاضی, همیشه وجود خواهد داشت یک الگوی است که می تواند متناسب با تمام داده های موجود. بسیار مبهم بودن نظریه چیزی است که این اجازه را می دهد: الیوت نه فرکانس امواج را از یک "ابر چرخه بزرگ" پیشنهاد کرد که ممکن است دهه ها طول بکشد تا "زیرمجموعه" که می تواند به اندازه یک حرکت روزانه کوتاه باشد. با چنین انعطاف پذیری می توان الگوی بزرگتر یا کوچکتر جدیدی را برای توضیح عجایب بازار اضافه کرد و به عنوان تصحیح نه برای قیمت ها بلکه برای کاستی های ذاتی نظریه عمل کرد. هر چیزی را می توان با نگاه به گذشته توضیح داد اما قدرت پیش بینی ندارد.
چه جای تعجب است این است که, با وجود محبوبیت این نظریه, تا چند مقاله از منتقدان که خود را به ایده های ادواری مشابه مدیون وجود دارد. اما در اینجا دو انتقاد وجود دارد.
جوزف لودویگ در کتاب "رویکرد زمانبندی بازار: راهنمای استراتژیهای مختلف" مینویسد:
مدل های چرخه ای از نظریه چرخه مانند تحلیل فوریه برای تجزیه و تحلیل رفتار یک سری داده های زمانی و پیش بینی قیمت های بعدی استفاده می کنند. تجزیه و تحلیل فوریه بر این مفهوم استوار است که هر سری داده از بسیاری از امواج تکراری با طول و دامنه های مختلف تشکیل شده است که به طور همزمان عمل می کنند. یکی از دشواری های تحلیل فوریه این واقعیت است که معادلات فوریه دقیقا الگوهای گذشته را تکرار می کنند. تغییر فاز یا حتی تغییرات اندک در طول یا دامنه چرخه ممکن است بر پیش بینی ها تاثیر بگذارد و تعیین تغییرات قابل توجه در جهت بازار را دشوار کند.
نوع دیگری از مدل چرخه ای توسط نظریه موج الیوت ایجاد می شود که توسط ر.ن. الیوت توسعه یافته است. این نظریه پیشنهاد می کند که تمام حرکات بازار را می توان با الگوهای امواج توصیف کرد که به صورت تکراری هستند اما لزوما در زمان یا دامنه نیستند. شکل اصلی مجموعه ای از حرکات روند اولیه است که با اقدام اصلاحی دنبال می شود. برخی از منتقدان نظریه موج الیوت ادعا می کنند که تفسیرهای شمارش موج بسیار ذهنی است و "نظریه پردازان" اغلب پیش بینی های متفاوتی برای الگوی موج یکسان دارند.
ویکی پدیا کتاب "تحلیل فنی مبتنی بر شواهد" نوشته دیوید ارونسون را نقل می کند:
اصل موج الیوت, به عنوان محبوب تمرین, یک نظریه مشروع نیست, اما یک داستان, و یکی از قانع کننده است که فصاحت توسط رابرت پرچتر گفت. این حساب به ویژه قانع کننده است زیرا سازمان تجارت جهانی توانایی به ظاهر قابل توجهی دارد که می تواند هر بخش از تاریخ بازار را در کمترین نوسانات خود جای دهد. من ادعا می کنم که این امر با قوانین سست تعریف شده روش و توانایی فرض تعداد زیادی از امواج تو در تو با اندازه های مختلف امکان پذیر است. این به تحلیلگر الیوت همان ازادی و انعطاف پذیری را می دهد که به ستاره شناسان قبل از کوپرنیک اجازه داد تا همه حرکات سیاره مشاهده شده را توضیح دهند حتی اگر نظریه اساسی جهان زمین محور اشتباه باشد.
سلطنت طولانی بدون استحقاق سیستم قبل از کوپرنیک اتفاق افتاده است به دلیل همان مبهم خود تصحیح قدرت الیوت موج نظریه: هر زمان که یک سیاره یا ستاره مدار به نظر می رسید متفاوت از نظریه ستاره شناسان فقط اضافه شده یکی دیگر از چرخه (یا کوچکتر مدار-در-یک-مدار) برای توضیح اختلاف. مدل خود را دوباره تمام داده های موجود مناسب و بی درنگ شکست دوباره برای پیش بینی حرکت سماوی واقعی.
در نظریه سرمایه گذاری دشوار است که مشخص شود کدام روایت ها شواهد اساسی مناسب برای حمایت از این روایت ها دارند و کدام روایت ها ارزش پیروی ندارند. غالبا لازم است که هم ریاضیدان و هم شکاک باشید تا مواردی را که حتی ارزش بررسی دارد فیلتر کنید.
نظریه موج الیوت دارای مقدار بی نهایت ریاضی و مطالعه است که می تواند خود را دقیقا ستایش کند زیرا می تواند هر چیزی را پیش بینی کند. در نهایت هیچ قدرت پیش بینی عملی ندارد.
