وایلدپیکسل از طریق گتی ایماژ
دانا فوارتا استادیار اقتصاد سیاسی در دانشکده تحصیلات تکمیلی بازرگانی و تحقیقاتی استنفورد در مرکز تحقیقات سیاست اقتصادی است. تحقیقات او مدلهای نظری تصمیم گیری سیاسی را در تحلیل اقتصادی نهادها و سازمانها ادغام می کند. او دکترای خود را در رشته اقتصاد از دانشگاه ماساچوست دریافت کرد.
استیون کالاندر استاد هربرت هوور در دانشکده تحصیلات تکمیلی تجارت استنفورد است. وی دکترای خود را از کلتک دریافت کرد.
تاکو سوگایا دانشیار اقتصاد در دانشکده تحصیلات تکمیلی بازرگانی استنفورد است و اقتصاد مدیریتی تدریس می کند. تحقیقات فعلی او بر بازی های پویا - بازی های مکرر و بازی های تصادفی - و محیط هایی است که طرف های مختلف در روابط طولانی مدت همکاری می کنند. تحقیقات او هر دو امکان نظری همکاری و برنامه های کاربردی را پوشش می دهد. تاکو دکترای خود را در اقتصاد از دانشگاه پرینستون در سال 2012 و کارشناسی ارشد خود را در اقتصاد و لیسانس در روابط بین الملل از دانشگاه توکیو دریافت کرد. وی در حال حاضر سردبیر مجله نظریه اقتصادی است.
محبوب این هفته
پربیننده ترین فیلم های مرکز استیگلر در سال 2022
امسال مرکز استیگلر برای مطالعه اقتصاد و دولت تعدادی پنل در موضوعات موضوعی ثبت کرد.
دموکراسی سهامداران کار نمی کند. در اینجا چگونه می تواند.
الیور هارت و لوییجی زینگالز توضیح می دهند که چگونه یک مکانیزم رای گیری جدید می تواند به سرمایه گذاران فردی کمک کند تا شرکت ها را متقاعد کنند.
بررسی برجسته واکنش به شرکت های بزرگ به طور فزاینده سیاسی امریکا
نظرسنجی اخیر نشان می دهد که 71 درصد از امریکایی ها نگاه منفی به شرکت های بزرگ دارند. تغییر شده است جمهوری خواهان که دوست نداشتن رانده.
یک مدل جدید حلقه بازخورد بین انحصارات و سیاستمداران و تحولات غیرمنتظره در روابط بین این دو و همچنین اهمیت ضد انحصار و رقابت را توضیح می دهد.
عملکرد بازارها و سیاست در عمل عمیقا در هم تنیده است. تصمیمات سیاسی قوانین بازی را برای رقابت در بازار تعیین می کند و برعکس رقبای بازار در تصمیم گیری های سیاسی شرکت می کنند و تاثیر می گذارند. حداقل از زمان جورج استیگلر (1971) ارتباط بین این دو حوزه در اقتصاد رسمیت یافته است و ادبیات شکوفایی که ظهور کرده است درک ما را از چگونگی تحریف منافع خاص می تواند نتایج سیاسی و چگونگی شکل گیری تصمیمات سیاسی در نتایج بازار عمیق تر کرده است.
در بهترین حالت مداخله سیاست در بازارها گاردریل هایی را فراهم می کند که امکان شکوفایی رقابت و ابداعات را فراهم می کند. البته واقعیت به ندرت کار می کند و همچنین ما امیدواریم. ترس همیشگی این است که یک رابطه همزیستی بین سیاستگذاران و شرکتهای مسلط ایجاد شود و با هم کار کنند تا رقابت را به ضرر همه ما خفه کنند.
در تحقیقات اخیر ما, ما نشان می دهد که کسانی که ترس, اگر هر چیزی, انجام نگرفته. واقعیت می تواند بسیار بدتر باشد و رابطه همزیستی بین شرکت های غالب و سیاست گذاران در واقع می تواند پیامدهای منفی گسترده ای داشته باشد. در مقاله ما "رقابت بازار و نفوذ سیاسی: یک رویکرد یکپارچه" ما یک بازار معمولی را با شرکت های رقیب و یک سیاست گذار دولتی مطالعه می کنیم که قدرت مداخله در بازار را دارد و یکی از شرکت ها را نسبت به دیگران ترجیح می دهد. این نوع مداخله در بازار در همه جا وجود دارد مانند تنظیم کننده های مراقبت های بهداشتی دولتی که ورود به بازار را برای کسب تایید شرکت کنندگان فعلی در بازار شرط می کنند یا کمبود شیر خشک در حال انجام است زیرا دولت ایالات متحده با امضای قراردادهای تدارکاتی انحصاری با یک شرکت واحد در هر ایالت ایجاد کرده است.
منطق کلاسیک ضبط ساده است. در یک بازار رقابتی, قیمت ها پایین هستند, به عنوان سود, و مصرف کنندگان جذب بسیاری از ارزش است که ایجاد شده است. سیاستگذار برای جذب بخشی از ارزش خود با یکی از شرکتها همکاری خواهد کرد و مقرراتی را ترجیح می دهد تا سایر شرکتها از بازار خارج شوند و این شرکت متصل می تواند به عنوان یک انحصارطلب فعالیت کند. این باعث افزایش قیمت ها و سود می شود و شرکت و سیاستگذار می توانند غنایم را بین خود تقسیم کنند.
در یک نقطه در زمان, این منطق مهر و موم شده است. اما چه اتفاقی می افتد در طول زمان? اگر رابطه بین سیاستگذار و شرکت برقرار باشد نتایج ممکن است لزوما خیلی بد نباشد یا حداقل نیازی به بدتر شدن نداشته باشند. اگرچه انحصار برای مصرف کنندگان مضر است اما این بدان معنا نیست که صنعت هنوز نمی تواند ابتکاری باشد. تمایل انحصارگر برای کسب هرچه بیشتر سود همچنان باعث سرمایه گذاری در ابتکار می شود. محصولات هنوز هم می توانند بهبود یابند و فرایندها می توانند کارایی بیشتری داشته باشند. شاید دستاوردهای ممکن است به عنوان بالا به عنوان در یک بازار رقابتی, اما پیشرفت هنوز هم می تواند قابل توجه باشد.
بینش ما این است که حتی این اتفاق نخواهد افتاد. برای دیدن اینکه چگونه نتیجه بازار می تواند بسیار بدتر, رابطه همزیستی بین سیاست گذار و شرکت باید در طول زمان نگه. ما اشاره می کنیم که بعید است این درست باشد. از منظر پویا رابطه بین سیاستگذار و انحصارگر بسیار متفاوت به نظر میرسد.
"این یک توافق دنج برای شرکت و سیاستگذار است اما برای بقیه ما فاجعه بار است. نتیجه نه تنها انحصار بلکه رکود بازار است.”
تغییر در رابطه ناشی از کسی است که اهرم را به تصرف سود انحصار حاصل از رابطه خود را. هنگامی که شرکت های رقیب بالقوه توانایی تکنولوژیکی برای به چالش کشیدن شرکت متصل, تهدید رقابت بزرگ بافندگی, و قدرت سیاست گذار را به حذف رقابت فوق العاده با ارزش است. از این قدرت سیاستگذار رابطه با شرکت متصل غالب و چانه زنی راه خود را به برخی از ارزش ایجاد شده.
اما اگر شرکت متصل سرمایه گذاری و بهبود قابلیت ها و محصولات خود را در طول زمان, شرکت کنار گذاشته پشت سقوط خواهد کرد. هیچ دلیل یا حتی فرصتی برای سرمایه گذاری ندارند. بدون اینکه قادر به شرکت در بازار, این شرکت های دیگر راکد. اما سپس تهدید خود را به عنوان رقبای بالقوه کاهش می یابد. در برخی از نقطه, شرکت متصل خود را بپرسید: چرا من نیاز به حفاظت? چرا من سود من با سیاست گذار به اشتراک گذاری? اگر من می توانید رقبای در بازار ضرب و شتم, چگونه با ارزش حفاظت سیاسی است?
پاسخ به این سوالات ممکن است به نفع شرکت باشد اما برای سیاستگذار فاجعه بار است. او چنان در بازار مداخله کرده است که خود را منسوخ کرده است.
از دست دادن قدرت سیاستگذار ممکن است هزینه ای بیش از حد نگران کننده به نظر نرسد. اما همانطور که تحقیقات ما نشان می دهد هزینه واقعی در جای دیگری نهفته است. به باقی می ماند مربوطه, سیاست گذار در پاسخ به این امکان با از بین بردن حفاظت باید شرکت متصل می شود بیش از حد جلوتر تکنولوژیکی در مقایسه با هر رقبای بالقوه. سیاستگذار اگر فقط به طور موقت شکوفا شود اجازه می دهد رقابت شکوفا شود تا سایر شرکت ها بتوانند از نظر تکنولوژیکی پیشرفت کنند. با شرکت یک بار دیگر به طور مساوی همسان, ارزش حفاظت از سیاست گذار ترمیم شده است و او قادر به باقی می ماند مربوط به رهبر بازار است.
این واکنش ممکن است به نظر می رسد طرفدار رقابتی, اما نتیجه این نیست. شرکت متصل پاسخ سیاستگذار را پیشبینی میکند و سرمایهگذاری و ابداع خود را محدود میکند قبل از اینکه سیاستگذار وسوسه شود بازار را به روی رقابت باز کند. اگر شرکت سرمایه گذاری را متوقف کند محافظت می شود و اگر شرکت سرمایه گذاری را متوقف کند سیاستگذار قادر است سهم خود را از غنایم جمع کند و به محافظت خود ادامه دهد. این یک توافق دنج برای شرکت و سیاستگذار است اما برای بقیه ما فاجعه بار است. نتیجه نه تنها انحصار بلکه رکود بازار است. این شرکت کاهش وزن مرده انحصار را تحمیل می کند و در چنان سطح پایینی سرمایه گذاری و ابداع می کند که کیفیت محصولات تولید شده و کارایی بازار متوقف می شود. این بدترین از هر دو جهان است.
بینش ما نشان دهنده انحراف یک بینش کلاسیک از یکی از بزرگترین اقتصاددانان قرن 20 است. در سال 1962 کنت ارو چیزی را توصیف کرد که به عنوان اثر جایگزینی پیکان شناخته شده است. پیکان این نظریه را مطرح کرد که هرچه بازار رقابتی تر باشد انگیزه بیشتری برای سرمایه گذاری و ابتکار وجود دارد. که بین رقابت و ابداع رابطه مثبتی وجود دارد. نتیجه ما این نتیجه را برمی گرداند. در اثر پیکان معکوس ما سرمایه گذاری و ابتکار بیشتر منجر به رقابت بیشتر می شود زیرا سیاست گذار حفاظت را حذف می کند. این دقیقا برعکس چیزی است که ما در یک بازار خوب تنظیم شده امیدواریم. بنابراین جای تعجب نیست که سرمایه گذاری و ابتکار در سطوح پایین رکود داشته باشد.
بنابراین, چه می توان در مورد این مشکل انجام? پاسخ, ضد به طور مستقیم, ممکن است به ورود به بازار سخت تر. کار از طریق منطق ما را شناسایی کرده اند, اگر تهدید به ورود چیزی است که سیاست گذار قدرت خود را می دهد, و اگر این قدرت تحریف انگیزه های شرکت متصل به سرمایه گذاری و ابداع, سپس نتایج را می توان با تضعیف تهدید ورود بهبود. ما از مدل خود برای رسمیت بخشیدن به این شهود استفاده می کنیم و نشان می دهیم که در واقع رابطه بین سهولت ورود به بازار و نتایج بازار منفی است.
برای اطمینان نباید این نتیجه را خیلی دور گرفت. ورود بیش از حد به بازار ممکن است قدرت سیاستگذار را خنثی کند اما همه ما را به انحصار قدرت محکوم می کند. ما باید انتظار بهتر از این را داشته باشیم.
چیزی که تحقیقات ما به ما می گوید این است که تعامل سیاست و بازارها ظریف تر و غیر خطی تر از شهود ساده است که ممکن است ما را باور داشته باشد. معیار یک بازار کاملا رقابتی بهترین نقطه مرجع نیست که به ما در درک نحوه عملکرد اقتصاد ما کمک کند. ابا لرنر به عنوان اقتصاددان مشهور میانه قرن در سال 1972 اظهار داشت: "معامله اقتصادی یک مشکل سیاسی حل شده است."هنگامی که سیاست خود یک متغیر زنده است-یک مشکل هنوز حل نشده-معامله بازار باید از طریق یک لنز گسترده تر مشاهده شود.
این به چه معنی برای ضد تراست?
در سال های اخیر بحثی در مورد نقش مناسب ضد تراست مطرح شده است. در فرهنگستان و مالکیت عمومی و حتی در دفاتر دولتی ستاره دیرینه شمالی مازاد مصرف کننده به عنوان معیاری که باید ادغام ها و ادغام ها ارزیابی شود مورد حمله قرار گرفته است. اما اگر استاندارد مازاد مصرف کننده نیست, چه باید باشد? یک گروه برجسته از فعالان, خود مدل دهید به عنوان برندیزیای جدید, استدلال می کنند که سطح رقابت در بازار باید یک ورودی کلیدی به تصمیم گیری های دولت. استدلال خود را هارکد به زمان لویی براندیس, که در نقش کسب و کار در دولت (و جامعه به طور گسترده تر) اشغال یک محل مرکزی در بحث های عمومی.
تحقیقات ما یک چارچوب برای درک بهتر بحث در مورد استاندارد مازاد مصرف کننده در مقابل سطح رقابت بازار به عنوان ورودی برای سیاست ضد تراست فراهم می کند. به عنوان مدل ما نشان می دهد, چگونه چشم انداز رقابتی تغییر خواهد کرد بر رابطه بین شرکت های غالب و تنظیم کننده. از جمله این به ارزیابی ادغام در درک چگونگی ادغام رفاه مصرف کننده تاثیر مهم است. این امر مستلزم تجزیه و تحلیل اقتصادی نزدیکتر از وابستگی متقابل بازار و سیاست است. امید ما این است که مدل ما پایه ای برای درک بهتر چگونگی استفاده از دایره بین بازارها و سیاست ها به طور مولد به نفع همه ما فراهم کند.