رقابت برای همه خوب است. رقابت به نشان دادن پتانسیل همه کمک می کند. و مهم نیست در چه سطحی از جامعه هستند؛ حتی افراد فقیر هم چنین انرژی را دارند، لیاقت آزادی را دارند که بتوانند با بقیه رقابت کنند و بهترین کار را انجام دهند. آنها می توانند.»
بررسی اجمالی
برای اینکه روحیه کارآفرینی در یک کشور رشد کند، باید رقابت واقعی و بازاری وجود داشته باشد. این می تواند به عنوان یک محیط کسب و کار تعریف شود که در آن شرکت های مختلف، هم در داخل و هم در خارج از یک کشور، باید با یکدیگر صرفاً بر اساس شایستگی کالاها و خدمات خود به رقابت بپردازند. در مقابل، بازارهای غیررقابتی را می توان به عنوان یک محیط کسب و کار توصیف کرد که در آن شرکت ها از رفتار ویژه برخوردار می شوند و از رقابت محافظت می شوند.
کشورهایی که دارای بازارهای رقابتی هستند و آنها را تقویت می کنند، تمایل دارند روحیه کارآفرینی را تشویق کنند و در درازمدت توسعه اقتصادی را تجربه کنند. با این حال، کشورهایی که رقابت در بازار را سرکوب می کنند، کارآفرینان کمتری دارند و بنابراین رشد اقتصادی کمتری را تجربه می کنند.
مایکل فیربنکس، نویسنده کتاب «در رودخانه آنها شنا میکنند» میگوید: «من میتوانم آینده یک کشور در حال توسعه را بهتر از هر تیم اقتصاددانی از صندوق بینالمللی پول (صندوق بینالمللی پول) با طرح یک سؤال پیشبینی کنم: «آیا به رقابت اعتقاد دارید؟بدیهی است که هنگام رقابت با دیگران، افراد به سطوحی از عملکرد سوق داده می شوند که در غیر این صورت به آن دست نمی یابند. همین امر در مورد شرکت های درون یک بازار نیز صادق است. بدون رقابت، انگیزه برای نوآوری و بهبود مستمر وجود ندارد. سطح بالاتری از عملکرد هرگز به دست نمی آید.
کشورهایی که رقابت را پذیرفته و آن را تشویق می کنند، از مزایای آن بهره مند خواهند شد. کشورهایی که از رقابت می ترسند و تنها بر اثرات منفی آن تمرکز می کنند، اغلب دچار تزلزل و رکود می شوند.
بازارهای رقابتی مزایای زیادی دارد. هنگامی که شرکت ها مجبورند به طور مستمر برای فروش و سهم بازار با یکدیگر رقابت کنند، از طریق ارائه کالاها و خدماتی که نسبت به رقبای خود برتر هستند، انگیزه انجام این کار را دارند. در این محیط، بنگاهها باید دائماً تلاش کنند تا در ارائه کالاها و خدمات جدید، بهتر و ارزانتر از یکدیگر پیشی بگیرند. شرکتی که این کار را به بهترین نحو انجام دهد "برنده" است. با این حال، مصرفکننده در نهایت در این سناریو برنده است زیرا نیازها و خواستههای ذهنی او با قیمت منصفانه و بازار برآورده میشوند.
از آنجایی که بازارهای رقابتی قیمت ها را پایین می آورند، این امر منابعی را برای مصرف کننده آزاد می کند تا برای کالاها و خدمات دیگر خرج کند. بهعنوان مثال، بهجای اینکه مجبور باشند غالب پول خود را برای X خوب خرج کنند، اکنون پولی برای خرج کردن در سرویس Y نیز دارند. این امر باعث تقویت کسب و کار و اشتغال در صنایع بیشتری در سراسر اقتصاد می شود.
بازارهای رقابتی همچنین کارآمدترین و ارزشمندترین استفاده از منابع کمیاب را تشویق می کنند. وقتی شرکت ها به دلیل رقابت بر روی هزینه ها تمرکز نمی کنند، انگیزه کمتری برای به حداکثر رساندن کارایی و به حداقل رساندن ضایعات وجود دارد. زمانی که بازار رقابتی است، شرکت ها تنها زمانی موفق می شوند که از آن منابع گرانبها به مؤثرترین و با ارزش ترین راه ممکن استفاده کنند و ضایعات کاهش یابد.
رقابت در بازار منجر به «بازنده شدن» برخی از طرفها میشود. این ضرر می تواند به شکل ورشکستگی شرکت باشد. کل صنایع ممکن است نابود شوند. شغل از بین می رود. مردم از عوارض مالی و عاطفی ناشی از این از دست دادن شغل رنج می برند. اینها نمونه هایی از اثرات منفی بازارهای رقابتی هستند که نباید نادیده گرفته شوند و یا به طور سرسام آور آنها را تحقیر کرد.
به همان اندازه که این اثرات منفی چالش برانگیز هستند، مزایای خالص و بلندمدت بازارهای رقابتی بسیار بیشتر است. محصولات و خدمات جدید ایجاد می شوند و استانداردهای زندگی را به شدت بهبود می بخشند. اقلام را میتوان با قیمت پایینتری خریداری کرد که باعث آزاد شدن پول برای خرج کردن در جای دیگر و در نتیجه افزایش درآمد در صنایع دیگر میشود. صنایع جدید از رقابت زاده می شوند و میلیون ها شغل جدید ایجاد می کنند.
در بازارهای رقابتی ریسک بزرگی وجود دارد، اما پاداش بزرگی نیز وجود دارد.
کشورها به دلایل متعددی می توانند بازارهای غیررقابتی داشته باشند، که بسیاری از آنها شامل این است که دولت ملی یک کشور ترازو را به نفع یک شرکت بر دیگری برمی گرداند. یک دولت ملی می تواند این کار را به چند روش انجام دهد. یکی از راهها ارائه یارانه یا معافیتهای مالیاتی به یک شرکت مطلوب است، در حالی که برای سایر شرکتها این کار را انجام نمیدهد. گاهی اوقات یک شرکت که از نظر سیاسی به خوبی ارتباط دارد ممکن است قدرت انحصاری را در یک بازار خاص به قیمت تمام رقبای احتمالی تضمین کند.
محبوب ترین روش های رقابت خفه کننده که توسط دولت ها به کار گرفته می شود شامل تعرفه ها ، سهمیه ها و سایر موانع تجاری است. به کار دولتهای کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه به طور یکسان ، موانع تجاری برای محافظت از تولید کنندگان داخلی در برابر واردات ارزان تر و خارجی است. به عنوان مثال ، دولت های غربی برای ده ها سال از بخش های کشاورزی خود در برابر رقابت های خارجی محافظت کرده اند. آنها این کار را از طریق تعرفه های بسیار بالا انجام داده اند. در پایان ، این نه تنها به اکثر مصرف کنندگان آنها بلکه بنگاه های جوان و تازه در جهان در حال توسعه آسیب می رساند.
به همین ترتیب ، کشورهای در حال توسعه به منظور محافظت از صنایع "نوزاد" خود در برابر رقابت بالغ تر و خارجی ، موانع تجاری را برپا می کنند. ایده این است که وقتی آن صنایع بومی به سطحی رسیده اند که رقبای خارجی خود را رقیب می کند ، دولت اقدامات محافظتی خود را متوقف می کند و به همان بنگاه های بومی اجازه می دهد تا با شرکت های خارجی رقابت کنند. متأسفانه ، این مرحله اخیر معمولاً اتفاق نمی افتد زیرا بنگاه های بومی به طور مداوم از سیاست های حمایت گرایی که از نظر سیاسی محبوب هستند ، ادعا می کنند.
در حالی که برخی از احزاب مطمئناً از بازارهای غیر رقابتی (یعنی شرکتهای مورد علاقه سیاسی یا صنایع محافظت شده) بهره مند می شوند ، ضرر خالص اقتصادی وجود دارد. شرکت های نه چندان محبوب هرگز سهم بازار زیادی کسب نمی کنند و شکست می خورند. شرکت ها مجبورند قیمت های بالاتری را برای ورودی های خارجی بپردازند و به حاشیه خود برسند. سرانجام ، مصرف کنندگان مجبورند قیمت های بالاتری را برای کالاها و خدمات با کیفیت پایین بپردازند. در کنار هم ، این تأثیرات به اقتصاد آسیب می رساند و می تواند یک ملت را از رسیدن به پتانسیل کامل خود جلوگیری کند.
اگرچه بدون شک نمونه هایی از کارآفرینان در تلاش برای ایجاد مشاغل جدید در محیط هایی که رقابت در آن خفه شده و بازارهای انحصاری وجود دارد ، وجود دارد ، نمونه های دیگری از کارآفرینان بالقوه وجود دارد که ساده هرگز سعی در تحقق دید خود ندارند. چرا یک صاحب مشاغل مشتاق ریسک مالی می کند و سعی می کند هنگامی که رقابت آنها یارانه و معافیت مالیاتی از دولت دریافت می کند ، یک تجارت را آغاز کند؟چرا وقتی به شرکتهای رقابت قدرت انحصار داده می شود ، چیز جدیدی را امتحان کنید؟
هنگامی که بازارها غیر رقابتی هستند و برخی از شرکت های منتخب درمان ویژه ای را دریافت می کنند ، روح کارآفرینی را سرکوب می کند. کارآفرینان که هرگز سعی نمی کنند ایده های خود را به بازار عرضه کنند. سرنوشت آنها قبلاً مهر و موم شده است.
رقابت بازار خاک حاصلخیزی را فراهم می کند که در آن کارآفرینان می توانند شکوفا شوند. هنگامی که کارآفرینان مجاز به ریسک ، نوآوری ، ایجاد محصولات و خدمات کاملاً جدید ، به چالش کشیدن وضع موجود و دریافت جبران خسارت پولی برای انجام این کار هستند ، در این صورت کل ملل از میوه های ایجاد ثروت لذت می برند.